مبانی دین و توسعه در اندیشه ی شهید مطهری، استاد دکترخواجه نوری
این مقاله در پی آن است تا به پاسخ گویی به سؤال «رابطه ی دین و توسعه» از منظر شهید مطهری بپردازد.
آنچه مسلم است، در نگرش ایشان، هر نوع دینی با توسعه سازگاری ندارد؛ همچنان که هر معنی و مفهوم، و هر الگو و استراتژی از توسعه نیز با دین همگامی و همراهی نخواهد داشت. به اعتقاد وی، دینی که بین دنیا و عقبی تعارض می بیند، و یا علم و دین و وحی و عقل را منافی یکدیگر می پندارد؛ هرگز راهی به سوی توسعه، و گامی در جهت توسعه نمی تواند بردارد. کما این که توسعه ای که انسان را به دین گریزی و خدا فراموشی می خواند، و دستاورد آن به عقب راندن و کنار گذاشتن آموزه های الهی و وحیانی است، با هیچ دینی نمی تواند همراه گردد.
اما اگر توسعه بستری برای رسیدن انسان به کمال انسانی اش باشد و کمال انسانی را، به تعبیر شهید مطهری، در تعادل و توازن انسان بدانیم، هدف و جهت توسعه باید عبارت از ارتقای مستمر یک جامعه یا نظام اجتماعی به سوی یک زندگی بهتر و انسانی تر باشد. بدین ترتیب جهت و هدف توسعه چیزی جز گسترش و تقویت گزینه های انسانی نیست، بر این مبنا چنین توسعه ای نه تنها سر ناسازگاری با دین نداشته، بلکه می توان چنین نتیجه گرفت که چنین توسعه ای زمینه برای دست یابی دین به اهدافش را فراهم می کند، زیرا چنین توسعه ای در تمامی ابعادش، اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، سبب بروز و ظهور استعدادهای نهفته در انسان گردیده و راه را برای تحقق استعدادها و قابلیت های او میسر می سازد. همان چیزی که، به تعبیر شهید مطهری، «قرآن تصریح می کند که نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن و براساس استحقاق ها و قابلیت هاست»، تا بشر بتواند به شکوفایی استعدادهای نهفته در ذات و آفرینش خود بپردازد.